اکنون نامهرسانها وظیفه سختی را بر دوش دارند. رساندن نامه مهمی که میتواند تأثیر صمیمانه خود را بر قشری بگذارد که سالهاست محتوای چنین پرباری را نه دیده و نه خوانده است. وظیفهای بس سنگین و حساس است.
ما در دل و مرکز و کانون بحران قرار داریم. بحرانی که خود ساخته نیست بلکه دیگر ساخته است. ما در شرق ناب زندگی میکنیم. شرقی که با ایرانش گل سر سبد عشق، محبت، عرفان و معرفت است.
که همه اینها را هم از فرهنگی دریافت کرده که فراتر از هر تصوری است. آلالله همه آن چیزی است که مردم ایران اسلامی دارند. ادغام ایران و اسلام چنین دیاری را میسازد که برخی حسادت میکنند، برخی حسرت میخورند، برخی دیگر هم دشمنی. اما هستند که افتخار هم میکنند.
رهبرش که نامه میدهد به جوانانی که با فرهنگی دیگر زندگی میکنند، بازتابش فراوان میشود. هنوز مزه و تأثیر نامه اول در فکر و ذهن جوان تشنه غربی به حقیقت و واقعیت دیده میشود که نامه دوم سر بزنگاه و در هنگامهای که بحرانی سخت و دشوار جهان اسلام را در بر گرفته و میرود تا جهانی را درگیر خود کند، صمیمانه و استوار منتشر میشود و بار دیگر ذهن و اندیشه جوانانی را هدف قرار میدهد که در فرهنگ سرمایهداری با همه پلیدیهای آن سپری میکنند، اما نامه، آنها را درگیر خود میسازد.
نامه از سر دل است و سّر دل. صمیمانه و عاشقانه. دلسوزانه است. برای همین جوانانی که تاکنون مزه چنین نامههایی را نچشیدهاند، مشتاقانه محتوای آن را دریافت میکنند. آنها تاکنون چنین نامههایی را از سوی مسئولین خود دریافت نکردهاند. تجربهاش را نداشتهاند.
سران و مسئولین غربی یا درپی توطئهچینیهای خود هستند یا اینکه جنگافروزی کنند و عدهای مردم بیگناه دنیا را به کام مرگ ببرند. جهان اسلام را بحرانی کنند و جهان هستی را به نابودی بکشند و جوانانشان را هم غرق خوشیهای ناخوشی کردهاند تا کاری به کارشان نداشته باشند. ما یعنی جهان اسلام و شرق میخواهد سالم زندگی کند. شما را هم فقط دعوت میکند، تهاجم نمی کند، ما آن بخش از فرهنگ شما را که خشونت و جنایت و ابتذال دارد نمی خواهیم و اتفاقاً سران غرب اصرارشان همین است. چرایی آن هم اظهر من الشمس است.
این بخش از نامه رهبر فرزانه انقلاب را بخوانید که نوشتهاند؛«اگر ما یک فرهنگ ستیزهجو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبههنری بهسوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هرگاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارتبار بوده است.
آنها در آن شرایط هستند، در کانون ابتذال، بیتفاوتی، خشونت و آلوده و ما در جایی هستیم که خیلی از همین غربیها حسرت داشتنش را میخورند. یادمان نرود. این نامه رهبری خطاب به خودمان هم هست. یکطرفه نیست. هم جنبه داخلی دارد و هم جنبه خارجی. فکر نکنیم که برای آنها است و بس. از این خاطر که مراقبت کنیم و مراقب باشیم، همان فرهنگ ابتذال و معناگریز و ستیزهجو دامن ما را نگیرد و ما را آغشته خود نکند. نامه برای آنها هم هست که هوشیار باشند، غرق در آن فرهنگ سرمایهداری نشوند و شریک جنایات سران خود نشوند، زنهار به خودمان هم هست که سرنوشت آن غربیها ما را دچار خود نکند.
یادمان نرود که اگر بلایی بر سر مسلمان و جهان اسلام آمده که آمده، آن اندیشهای است که میخواهد همه را همرنگ و به رنگ خود کند. این وصله حتی برای غرب و آموزههای دینی آن هم وصله ناجوری است.
اما رهبر ما صمیمانه و دلسوزانه خطاب به آنها مینویسند؛ «جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است.»
داعش و وهابیت و تکفیر از اسلام و برای اسلام نیست، یک جنس و کالای وارداتی است که از سوی سران توطئهگر و استعمارگرغربی به جهان اسلام صادر شده، جوانان غربی تاریخ را بخوانند به ویژه آن بخش را که چگونه انگلیسیها آمدند در کشورهای مسلمان منطقه و فرقههای من درآوردی برای خودشان درست کردند بذر تفرقه و تکفیر را پاشیدند و اکنون آن را درو میکنند.
جوان انگلیسی آیا کتابی درباره هر آنچه که انگلیس بر سر ایران آورده خوانده است؟ آیا میداند وهابیت چگونه سر بر آورد و اکنون همه را تکفیر میکند؟
«مستندات مسلّم تاریخی بهروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن هم در دل یک قبیله بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت، وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقیترین و انسانیترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را بهمثابه کشتن همه بشریّت میداند، زبالهای مثل داعش بیرون بیاید؟» جوانان غربی باید روی این بخش از نامه رهبر انقلاب بیشتر توجه کنند. مطالعه و تحقیق، آنها را به نکات تازه ای خواهد رساند و افق روشنی را برای آنها باز خواهد کرد.
خطاب ایشان جوانان غربی است. آنها هنوز مانند نخبگان به طورکامل تحت تأثیر سیستم قرار نگرفتهاند. کار با نخبگان برای روشنگری دشوارتر از جوانان است.
تحریف، ذات واقعی رسانه غربی است. افکار عمومی در دست غولهای رسانههایی است که سیستم، آنها را در اختیار دارد. نامه رسانها باید هوشیار باشند، اصل نامه رهبر انقلاب به دست مخاطب غربی برسد. تحریف شده و مشابه آن را از دسترس خارج کنید. رسانههای همسو و همطیف خارجی دست به کار شوند. روی این نامه باید روزها و ماهها کار شود.