بازوی توانمند استان های محروم درتحقق اقتصاد مقاومتی
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۳۵ ق.ظ
"ازتولید نهراسید هرعرضه ای تقاضای خودرا به وجود می آورد"
(ژان بتست سه)
اقتصاد یا ترازمان به یک نظام اقتصادی دریک منطقه جغرافیایی مشخص اطلاق می شود ودربرگیرنده تولید، توزیع یاتجارت ومصرف کالاها وخدمات درآن منطقه یاکشور می باشد. یک اقتصاد مجموع کل ارزش معاملات میان فعالان اقتصادی نظیرافراد، گروه ها، سازمانها وحتی ملتهاست.
اقتصادمقاومتی نیز روشی برای مقابله با تحریم ها علیه یک منطقه یاکشور تحریم شده است. در 2 کلمه می توان گفت: "مقاومت اقتصادی" که دردستور کارتمام ملت ها قرارگرفته است.
برای اینکه بتوان ازاقتصاد مفهوم جامع تری دردست داشت باید تفسیری چندبعدی ازآن دردست داشت.
انواع اقتصاد راازلحاظ ماهیت می توان به 2 نوع تقسیم کرد:
1. اقتصاد پویا
2. اقتصاد ایستا
اقتصاد استانهایی چون تهران، شیراز، یزد و... رامی توان اقتصاد پویا ومحرک نامید اما اقتصاد استانهایی چون اردبیل، لرستان، ایلام و... راباید اقتصاد ایستا نامید چراکه اقتصاد در استانهایی بااقتصاد پویا به صورت قیاسی یا کل به جزء است وکلیت دراختیار آنهاست ولی اقتصاد در استانهایی بااقتصاد ایستا به صورت جزء به کل یااستقرایی است وهمیشه روند جزء به کل دارد.
اما اگر باتوجه به تعاریف فوق به بررسی فعالیت اقتصادی دولت ها بپردازیم به نتیجه جالبی می رسیم.
یکی از ایرادهایی که به دولت های ادوار مختلف ایران وارد است عدم حمایت ازسرمایه گذاری درخارج ازمناطق مرکزی کشور است. اگردولت می خواهد بایک تیر 2 نشان بزند به نکته قابل تامل زیر توجه کند.
اگربه مقایسه آماری میان 2 استان پیشرفته کشور مثل یزد و آذربایجان شرقی بپردازیم می بینیم یزد هم اقتصاد پویایی دارد ویکی ازاستانهای مصداق اقتصاد مقاومتی درکشور است وهم ازنظر آموزشی دررتبه برتری قراردارد واکثر رتبه های برتر کنکور ازاین قبیل استان هاست. می گویید چرا؟
چون اگر درتبریز 2 کارخانه مادر وجودداشته باشد دریزد 50 کارخانه مادر وجوددارد وطبعاً به دنبال 1 کارخانه مادر چندین کارخانه وکارگاه خرد تشکیل می شود. این ازنوع عمل به اقتصاد مقاومتی.
اما ازنظر آموزش همانطوریکه مستحضرید 1 درصد مالیاتی که ازکارخانجات اخذ می شود به امر آموزش وپرورش درهمان استان اختصاص می یابد.
اما اگر گستره دیدمان از دولت های ادوار مختلف محدود به دولت یازدهم جمهوری اسلامی بکنیم می بینیم که یکی ازفعالیت های این دولت افزایش نقدینگی وبه عبارتی تزریق پول بدون پشتوانه به دستگاه اقتصادی کشور است که درنهایت موجب رشد تورم می شود.
طبعاً وقتی درکشوری پول بدون پشتوانه تزریق شد ریسک سرمایه گذاری بالا می رود ویک سرمایه گذار عاقل اشتباه ریسک پذیری راانجام نمی دهد. حال چه سرمایه گذار خارجی باشد وچه داخلی.
درست است که زندگی ملت ودولت ما پر از اندوه شده است. پراز اندوه بیکاری جوانان. اما هردقیقه که بااندوه می گذرد شصت ثانیه شادیست که هنوز چندهزار نفر کمتر بیکار شده اند واین نتیجه جایگزینی اقتصاد مقاربتی به جای اقتصاد مقاومتی وبستن قراردادهای یک طرفه دولت است. اما می توان این خلاء را باجذب سرمایه گذار برای احداث کارخانجات وکارگاه ها پرکرد.
یکی از راه هایی که دولت دراین شرایط می تواند برای جذب سرمایه گذار درکل مناطق کشور (استان هایی غیر ازاستان های مرکزی) اعطای حکم منطقه آزاد تجاری _ صنعتی است.
طبق اطلاعات به دست رسیده سرمایه گذارانی که مناطق آزاد را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند به مدت چندین سال از پرداخت مالیات معاف می شوند و مزایای دیگری ازجمله وام اشتغالزایی و... نیز دارد واین می تواند پمپ تزریق خون به رگ های اقتصاد کشور باشد. این آرزوی قلبی ماست اما متاسفانه اختیار دردست کسی دیگر است.
حال اگربخواهیم به مبحث تولید برای خودمصرفی نیز اشاره کرده باشیم بهتر است ازمثالی ملموس تر استفاده کنیم.
بخش قابل توجهی ازمحصولات تولید شده به ویژه محصولات کشاورزی جهت مصرف خودتولید کننده ایجاد می شود وبه بازار عرضه نمی شود. بسیاری از افراد میوه وسبزی موردنیاز خودرا تولید می کنند وهمچنین کارهای تعمیراتی اتومبیل، وسایل منزل و رنگ آمیزی خانه را شخصاً انجام می دهند. درتمامی موارد فوق منابع موردنیاز شخص تولید ومصرف می شود، ستاده ایجاد شده و اقتصاد مقاومتی وتولید برای خودمصرفی پیاده می شود وازآنجا که برای این کالاها وخدمات، بازاری وجودندارد ارزش آنها درجایی ثبت نمی شود واغلب مردم آنها را کم ارزش می دانند.
یک مثال دیگر کار خانم خانه دار درمنزل است که به اموری چون پخت وپز، تمیز کردن، خریدکردن ونگهداری وتربیت فرزندان می پردازد نیز درجایی ثبت نمی شود درحالی که ارزش ستاده کارخانمها درمنزل رقم کلانی است واگر بخواهیم شخصی رابرای انجام این امور وارد منزل کنیم باید هزینه های گزافی پرداخت کنیم.
پس طبق مثال های فوق ماباید اقتصاد را همگانی وبرمبحث تولید برای خودمصرفی ملی تاکید کنیم. حال مثال بالارا با جامعه اقتصادی کشور تعمیم می دهیم.
اگربه استان های محروم کشور بنگریم فروشگاه های پوشاک ومواد غذایی خیلی زیادی می بینیم واین ناشی از عدم توانایی درایجاد شغلی جدید ویا عدم دست یابی به شغلی جدید است که بازار فروش را مملو از این اجناس کرده است. به نظربنده به جای اینکه یک فروشگاه پوشاک راه اندازی شود یک کارگاه چندنفره تولید پوشاک راه اندازی شود این یعنی مصداق عملی اقتصاد مقاومتی.
در آخر اگر بخواهیم چاره ای برای اقتصاد بیمار کشور بیاندیشیم باید به فکر چاره ای باشیم. چاره ای نه درابعاد کوچک ومتوسط.
به نظربنده اقتصاد استانهایی چون اردبیل یک انقلاب را می طلبد. انقلابی درابعاد بزرگ به همت انسانهایی بزرگ. اما درمورد ریشه انقلاب هاعرض کنم محضرتان که ریشه تمام آنها محرومیت است واصل انقلاب ها گذر از وضع موجود نامطلوب به وضع آرمانی مطلوب.
بنده نیز به عنوان یک شهروند ایرانی ازتمام مسئولین تقاضای فراهم کردن مقدمات انقلابی اصلاحی اسلامی دربطن اجتماع را می کنم و ازدولت محترم نیز تقاضا می کنم درتسهیل تبدیل استان های محروم به مناطق آزاد تجاری_صنعتی کمک کند.
ومن الله توفیق
استفاده کردم
راستی شما هم با افتخار لینک شدید
می توانید لینک وب قشنگتون رو در لینک دوستان و همسنگران وب نظام تمدن نوین اسلامی ملاحظه فرماید